گل زردم

 

سلام عزيزان....

 وبلاگ نشان عشق يكساله شد و دراين يكسال، حضور و دلگرمي هاي شما عزيزان انگيزه فعاليت درين راه را برايم چندين برابر كرد. تلاش من در اين مدت علاوه بر ارائه گزيده هاي شعر و موسيقي ايراني زنده كردن ياد و نام هنرمندان اين سرزمين هنرپرور و عرض ارادتي به آنها بود. اميدوارم كه در ادامه اين راه نيز چون گذشته همراه و همنفس هم باشيم.

آنچه در این نوبت تدارک دیده ام، تصنيف مشهور و زيباي محلي "گل زردم" با سه اجراي زيبا و البته با كمي تفاوت در شعر و تنظيم اثر نسبت به يكديگر، توسط هنرمندان عزيز، خانم سيما بينا، عليرضا افتخاري و حسين بختياري است.اميدوارم كه مورد توجه شما قرار بگيرند.

 

 

گل زردم-سیما بینا

گل زردم-علیرضا افتخاری

گل زردم-حسین بختیاری

 

 

توجه:بعلت مشکل در هاست قبلی وبلاگ، لینک پستهای قبل از بهمن ماه سال گذشته باز نمی شوند که سعی می کنم به مرور اغلب آنها را تصحیح کنم یا اینکه به صورت گلچین در یک پست لینکهای جدید را قرار دهم که البته زمان خواهد برد. امیدوارم که پاسخ خواسته بعضی دوستان را داده باشم.

سوز نی آواز نای

 

استاد حسن کسایی در سال 1307 در خانواده ای تاجرپیشه در اصفهان بدنیا آمد. از طفولیت در خانه پدر با ساز و آواز آشنا شد. از جوانی صدایی خوش داشت و با شنیدن صدای نی رهگذری به این ساز علاقه مند شد و نزد مهدی نوایی ( از شاگردان نایب اسدالله ) به فراگرفتن این ساز پرداخت. کسایی با استعداد ذاتی خود و کوشش پی گیر شیوه ی نی نوازی را به گونه ای استادانه و دلنشین اعتلا بخشید. او از محضر استاد ابوالحسن صبا استفاده ای شایان کرد و از اولین برنامه های گلهای رادیو در آن حضور داشت و صدای دلنشین نی او همراه با آواز خوانندگانی چون ادیب خوانساری، غلام حسین بنان، حسین قوامی و برخی دیگر به گوش علاقه مندان می رسید.اجراهای متنوعی از همنوازی او با تار دلنشین جلیل شهناز و آواز رسای تاج اصفهانی و برنامه هایی نیز از آموزش ردیف موسیقی ایرانی در رادیو از او ضبط شده اند. کسایی بجز نی، سه تار هم می نوازد. نواخته های او از آثار ممتاز موسیقی ایرانی به حساب می آید.

دوستان عزیز و همیشه همراه آنچه که برای این مجال تهیه کرده ام مختصری از سخنرانی استاد کسایی در جشنواره نی نوازان به همراه چند فایل زیبای تصویری از هنرنمایی استاد و آوازخوانی ایشان است که حتما مورد توجه شما قرار خواهد گرفت.

 

 "به نام خداوند جان و خرد     کزین برتر اندیشه بر نگذرد

درود به روان پاک فردوسی که این سرآغاز را دارد.

زدوستان من امروز گر نمانده کسی         زداستان من خسته هم نمانده بسی

 به محفلی که همه یار یکدگر بودیم           به هر طرف که نگه می کنم نمانده بسی

...درباره دو نی یا نای می خواهم صحبت کنم... صحبتم، عرضم نی است یا نای... نی هفت بند، البته شش بند بیشتر ندارد ولی قطعات نی هفت عدد است و به این مناسبت نی هفت بند است و این کلمه هفت در موسیقی هم کاربرد دارد.

سابقه نی اینقدر زیاد است که نه آواز و نه صحبت و نه نی را نمی توان گفت که کی بوجود آمده اند.

یک نی را تعبیه می کنند و چند سوراخ برآن می زنند و به صور مختلف می زنند و نی همین هفت بند تنها نیست، مثلا در ترکیه نه بند دارد و در مملکت خودمان در موسیقی محلی سه یا چهار بند دارد که در محدوده کمتری کار می شود. این نی هفت بنداز نظر کارکردن و صداها تکمیل تر است... .

در نی هفت بند صدا از گوشه دهان برون می آید و من این را بعدها متوجه شدم. چون این سوراخها روی بدنه حساب شده قرار می گیرند صداها موزون بیرون می آید و من برای اثبات حرفم با یک نی توپر این را اجرا می کنم..."

ببینید که چگونه استاد با انگشت خود صدای نی تولید می کند...

                                

  استاد کسایی-نی نوازی با انگشت دست(تصویری) 

"قسمت دومی که عرض کردم راجع به دو نی صحبت می کنم، نای دوم نایی است که بوسیله آن انسان دو هنر را به عرصه ظهور می رساند. یکی گفتار و یکی آواز خواندن. هر دو کار بسیار ساده ای است اما مشکل ترین موسیقی ، موسیقی کلام است و موسیقی بیان است و موسیقی خواندن. که هر دو پشتوانه علمی و فرهنگی می خواهد، یک عمر ممارست می خواهد تا بتواند یک گوینده صحبت کند و خواننده هم بایستی اعراب کلمات ، صداها را خیلی خوب بیان کند، ما موسیقی را اجرا می کنیم، اما خواننده یک هنر شاهکاری هم در اختیارش است و آن ادبیات کهن فارسی است. اما کار سختش این است که مبادا شعری را که می خواند لازم باشد به دیوان شاعر مراجعه کرد. آقای تاج که از اساتید من بود در اوج که می خواند کلمه کلمه صدا را تحویل می داد..."

دوستان در این قسمت استاد کسایی به زیبایی و شیرینی ابیاتی را به تقلید و شبیه به صدای استاد تاج می خواند و بعد هم با روایتی ابیاتی را به تقلید از سید رحیم اصفهانی استاد تاج  می خواند.

استاد کسایی-اجرای آواز به سبک تاج(تصویری)

استاد کسایی-اجرای آواز به تقلید از سید رحیم(تصویری)

در ادامه هم استاد به نوازندگی می پردازد که قطعه ای از اجرای محلی استاد به همراه آواز خوانی ایشان در میان آن را برایتان قرار دادم.

استاد کسایی- نی نوازی آهنگ محلی(تصویری)

در پایان هم قطعه ای تصویری در همایون از اجراهای استاد تاج و استاد کسایی را پیشکش شما هنردوستان می کنم.

                                     

                                               استاد تاج و کسایی-تصویری

عاشقان کمند تو

ندانمت به حقيقت كه در جهان به كه ماني

جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جاني

 

به پاي خويشتن آيند عاشقان به كمندت

كه هر كه را تو بگيري ز خويشتن برهاني

(سعدی)

سيد نورالدين رضوي سروستاني در بيست و يكم فروردين سال هزار و سيصد و چهارده هجري خورشيدي در سروستان ديده به جهان گشود. اين هنرمند فرهيخته موسيقي را درشيراز نزد استاد مشير معظم افشار آغاز كرد و در تهران نيز از محضراستادان بنام آن ‎زمان، مرتضي محجوبي، رضا ورزنده، تاج نيا، علي اكبرخان شهنازي،‎‎ عبادي، امير قاسمي، بهاري و نورعلي خان برومند استفاده كرد.
صداي دلنشين استاد سروستاني براي نخستين بار در سال سي و هفت از راديو شيراز پخش شد. او از سال پنجاه و دو به بعد به همکاري با گروههاي موسيقي شيدا، مولوي و استاد پايدار و مرکز حفظ و اشاعه موسيقي به ارائه کنسرت هاي متعددي در داخل و خارج از کشور پرداخت. همکاري با برنامه تماشاگه راز نيز از فعاليت هاي درخشان رضوي به شمار مي آيد.  استاد رضوي سروستاني در مدت بيش از چهل سال عمر هنري خود علاوه بر تربيت شاگردان‎ زياد، دهها تصنيف از خود به جاي گذاشت. از آثار ايشان كه در بازار موجود است ميتوان به رنگ فرح (موسسه ماهور) و سروستان (انتشارات سروش) اشاره كرد.
اين استاد موسيقي ايراني در هفتم ارديبهشت‎‎ سال هفتاد و نه به سراي باقي شتافت.

عزيزان هميشه همراه ، در سالروز درگذشت اين استاد موسيقي ، آوازي در بيات ترك با همراهي اساتيد موسيقي جلال ذوالفنون و محمد موسوي ، به علاوه تصنيف ساقي نامه از مرحوم رضوي سروستاني را برايتان تدارك ديده ام كه اميدوارم مقبول طبع شما قرار گيرد.

آواز بيات ترك-رضوي سروستاني

ساقی نامه-رضوی سروستانی

نیلوفرانه

چه اسفندها...آه
چه اسفندها دود کردیم
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند این روزها می رسی
از همین راه...

قیصر امین پور در دوم ارديبهشت 1338 در گتوند خوزستان به دنيا آمد و در سال 1376 مدرك دكتراي خود را در رشته ادبيات فارسي دريافت نمود ،وي سال‌ها مشغول تدريس در دانشگاه‌ها بوده‌است و نيز سردبيري ماهنامه ادبي ، هنري سروش نوجوانان را به عهده داشته‌است. وي هم‌اكنون عضو هيئت مديره انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان است.

اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.
در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود.
"آینه ‏هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امین‏پور را بازتاب مى‏دهد؛ در این مرحله امین‏پور به درک روشن‏ترى از شعر و ادبیات مى‏رسد.  آینه ‏هاى ناگهان، امین‏پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مى‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مى‏شود.
در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان 2"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مى‏آید.
در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى مى‏شود که زمزمه لب‏هاى پیر و جوان مى‏گردد.از آثار ماندگار وی می توان به ترانه های آلبوم های نیلوفرانه۱و۲ و شبان عاشق به آهنگسازی استاد عباس خوشدل و صدای هنرمند محبوب علیرضا افتخاری اشاره کرد.
دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، و هم‏اکنون ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران  و الزهرا تدریس می کند وبه کارهاى پژوهشى مشغول است.


 عزیزان در سالروز تولد قیصر امین پور ، تصنیف به یادماندنی و  روح نواز "نیلوفرانه" را به همراه اجرای زنده کوتاهی از این قطعه که توسط علیرضا افتخاری اجرا شده است را آماده کرده ام که امیدوارم مثل من از شنیدن بارها وبارهای این تصنیف زیبا لذت ببرید.

خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن...  ز غم‌هاي دگر غير از غم عشقت رها كن

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری ... شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

خدايا بي‌پناهم، ز تو جز تو نخواهم...  اگر عشقت گناه است، ببين غرق گناهم.

چو نيلوفر عاشقانه چنان مي‌پيچم به‌پاي تو...  كه سرتا پابشكفد گل ز هر بندم در هواي تو

به دست ياري، اگر كه نگيري، تو دست دلم را دگر كه بگيرد

 

به آه و زاري، اگر نپذيري، شكسته دلم را دگر كه پذيرد

تصنيف نيلوفرانه-عليرضا افتخاري
اجرای کوتاه و زنده قطعه نیلوفرانه

دل شكسته

ديدي آخر دل ما را شكستي /رفتي و رشته الفت گسستي 

ديده دريا شد از دوري رخت اي صنم/ قطره قطره بشد دل ز ديده روشنم

عشقت زده آتش به مغز استخوانم/ سوزد ز تاب دوريت جانا روانم 

تا كي پويد دل ره غمت آرام جانم /تا چند از دستت رسد به مه آه و فغانم

مه جبينا نما ابروي هلالت/ ديده كن روشن از پرتو جمالت 

چهره بنما كه جان دهم/ طره بگشا كه وار هم/ از شكنج غمت نگارم

روشن از ماه روي تو/ شد جهان چو موي تو/ تيره گرديده روزگارم 

بر رهت نهاده ام هر دو ديده چون يعقوب/ در غمت نشسته بس نمودم صبر ايوب

چون بر بستان ابر آذاري/يا چون بلبلي از عشق نو گلي بنمايم زاري 

شور شيريني همچون فرهاد/ جان شيرينم دادي بر باد/ از تيشه غم كندم بنياد

دوستان به هم آميزيد/و ز قدح شرر انگيزيد/از حسود همه بگريزيد/خاك غم به سرش ريزيد 

سالك به جهان از جور زمان ايمن نتوان ز قدح مي زن شادان و خندان

عبد الحسين برازنده (متولد:1282- 27/11/1350) نوازنده تار، نواساز ومعلم موسيقي وهنرآموخته نزد استادان گمنام اصفهاني(نوازندگي) ومعلمان فرانسوي دراصفهان(نت خواني) وداراي سابقه طولاني تدريس واجراي موسيقي وساخت قطعه هايي براي تئاترهاي مختلف كه ازآثاراو مي توان به تعداد زيادي سرود، پيش درآمد و تصنيف، ازجمله ترانه های معروفی را كه استاد تاج اصفهانی خواند و بسیار معروف شد و روی صفحه ضبط گردید « در دل آتش غم رخت تا كه خانه كرد» و تصنیف «در گلستان از طبیعت» آهنگ جمله را عبدالحسین خان برازنده ساخته است. وبعضي آثار او نيز باصداي هنرمند گرامي عليرضا افتخاري اجرا شده اند.

 

عزيزان در اين نوبت تصنيف بسيار زيباي "دل شكسته"(در ماهور با شعر سالك اصفهاني) با صدای علیرضا افتخاری و استاد حسین خواجه امیری(ایرج) به همراه آثار آتش دل و طبيعت با صداي استاد تاج اصفهاني و عليرضا افتخاري كه جملگي از آثار ماندگار استاد برازنده هستند را آماده كرده ام كه اميدوارم بپسنديد.

 (نكته قابل توجه اينكه استاد تاج ابتداي تصنيف آتش دل را اشتباها"دل در آتش..." خوانده اند(اولين باري كه تصنيف را ضبط كردند) كه البته بعدها در اجراهاي ديگرشان تصحيح كرده اند.)

دل شكسته-عليرضا افتخاري
دل شكسته-حسين خواجه اميري
آتش دل-استاد تاج اصفهاني
آتش دل-عليرضا افتخاري
در گلستان-استاد تاج اصفهاني
در گلستان-عليرضا افتخاري

نگاه گرم تو...

 
آن نگاه گرم تو آن نگاه گرم تو جام شرابه
                                                   جام شرابه
زندگی بی چشم تو رنج و عزابه
                                          رنج و عزابه
آه من ترسم شبی آه من ترسم شبی دامنت بگيره
                                                                   دامنت بگيره
با دلم بازی مکن عاشق و اسيره ترسم بميره
زندگی به چشم تو رنج و عزابه
                                       رنج و عزابه
 
ميشکنی شيشه دلم
ميشکنی شيشه دلم قدرشو ندونی
                                                قدرشو ندونی
مهربونی با همه با من و دل من نامهربونی
زندگی بی چشم تو رنج و عزابه
                                          رنج و عزابه
دوستان ضمن تبريك مجدد سال جديد ، بهانه این نوبت تصنیف زیبای "زندگی" با دو اجرای زیبا توسط عبدالوهاب شهیدی و علی اصغر زند وکیلی است که امیدوارم مورد پسند قرار بگیرد.

عبدالوهاب شهيدي، هنرمند برجسته و گرانقدر موسيقي ايران در سال 1301 خورشيدي در «ميمه» در ديار هنر پرور اصفهان، ديده به جهان گشود.

وی در محضر هنرمندان و استادان برجسته اي چون «اسماعيل مهرتاش» به فرا گرفتن سازهاي سنتور و عود و آواز موسيقي ايراني پرداخت . او فعاليت را در جامعه‌ي باربد از دهه 1320و كار در راديو تهران از اواخر دهه‌ي 1330 آغاز كرد. از آثار او مي توان به ضبط راديويي فراوان همراه با اركستر گل ها ، كار هاي آوازي و اركستري ، تكنوازي و همنوازي عود و… باز خواني ترانه هاي محلي لري را نام برد.

عبدالوهاب شهيدي در سال 1339 در راديو برنامه گلها فعاليت هنري خود را شروع نموده و تا آغاز سال 1357 اين همکاري ادامه داشت.

وي براي شناساندن موسيقي ايراني به کشورهايي نظير فرانسه انگلستان آمريکا افغانستان آلمان سفرهايي داشته و برنامه با شکوهي در بزرگداشت حضرت مولانا در کشور ترکيه بر مزار وي اجرا نمود.

اين هنرمند ارزنده آثار فراواني را با همكاري گروه پايور و گروه هاي فرهنگ و هنر وقت نيز انجام داده ، همچنين در" جشن هنر شيراز " كنسرت هاي متعددي ايفاد كرده است .از معروف ترين آثار شهيدي ، بازخواني تصنيف لري ،"آن نگاه گرم تو "در دستگاه ماهور با شعر هما ميرافشار مي‌باشد .وي هم اكنون در آمريكا سكونت دارد و بعد از سالها ممنوع الصدا بودن،آثار مذكور از وي به بازار موسيقي عرضه شده است .

زندگي-عبدالوهاب شهيدي
زندگی-زند وکیلی

خوش آمديد...

خوش آمديد اي بنفشه ها اي صنوبران

خوش آمديد اي بهار نو اي جهان جان

در بستر چمن اي بهاران خوش آمديد

سوي ياران خوش آمديد

بوي باران خوش آمديد...

(استاد فريدون مشيري)

 

عزيزان با توجه به نزدیک شدن به ایام نوروز و بهار طبیعت و ضمن تبریک این ایام ، تصنيف بهاری و زیبای "خوش آمديد" در راست پنچگاه با آهنگسازي محمد جليل عندليبي با دو اجراي بسیار زيبا از هنرمندان خوب کشورمان عليرضا افتخاري(كنسرت بزرگ گروه مولانا در  تالار وحدت) و شاپور رحيمي را براي شما تدارك ديده ام كه اميدوارم مورد توجه قرار بگيرد.

عزیزان در اجرای گروه مولانا با آواز علیرضا افتخاری نوازندگی ساز تار توسط مرحوم منصور سینکی انجام گرفته است که به تازگی از میان اهل هنر رخت بربسته است...روحش شاد و یادش گرامی باد.

فريدون مشیری( ۱۳۰۵-۱۳۷۹). پدرش ابراهيم مشيري افشار فرزند محمود در سال ۱۲۷۵ شمسي در همدان متولد شد و در ايام جواني به تهران آمد و از سال ۱۲۹۸ در وزارت پست مشغول خدمت گرديد. او نيز از علاقه‌مندان به شعر بود و در خانوده او هميشه زمزمه اشعار حافظ و سعدي و فردوسي به گوش مي‌رسيد.

مشيری توجه خاصی به موسيقي ايراني داشت و در پي‌ همين دلبستگي طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضويت در شوراي موسيقي و شعر راديو را پذيرفت، و در كنار هوشنگ ابتهاج، سيمين بهبهاني و عماد خراساني سهمي بسزا در پيوند دادن شعر با موسيقي، و غني ساختن برنامه گلهاي تازه راديو ايران در آن سالها داشت. علاقه‌ به موسيقي در مشيري به گونه‌اي بوده است كه هر بار سازي نواخته مي‌شده مايه آن را مي‌گفته، مايه‌شناسي‌اش را مي‌دانسته، بلكه مي‌گفته از چه رديفي است و چه گوشه‌اي، و آن گوشه را بسط مي‌داده و بارها شنيده شده كه تشخيص او در مورد برجسته‌ترين قطعات موسيقي ايران كاملاً درست و همراه با دقت تخصصي ويژه‌ای همراه بوده است. اين آشنايي از سالهاي خيلي دور از طريق خانواده مادري با موسيقي وتئاتر ايران مربوط بوده است.

به جهت اين آشنايي و علاقه آثار موسيقي بسياري توسط اين هنرمند فقيد ترانه سرايي شده است.

 

شاپوررحيمي(متولد 1326)خواننده هنرآموز و نوازنده عود وهنرآموخته نزد اسماعيل مهرتاش، نصرالله زرين پنجه، داريوش صفوت، محمود كريمي ومحمدرضا شجريان و سابقه طولاني تدريس آواز و اجرا كه ازآثاراو مي توان به«گل افشان»، «شكوفه هاي جاويدان» و«فصل ايثار» اشاره كرد.

 

توجه:دوستان عزیز لینکها غیر مستقیم هستند یعنی ابتدا باید لینک را در صفحه جدید باز کنید و سپس صفحه را باز كنيد و گزينه دانلود را انتخاب كنيد.مطمئن باشید دانلود می شوند.

خوش آمديد-عليرضا افتخاري
خوش آمديد-شاپور رحيمي

مرغ سحر

دوستان عزیز در ادامه مطالب پست قبل تصنیف مشهور و قدیمی "مرغ سحر" به آهنگسازی مرتضی نی داوود و با کلام ملک الشعرای بهار که اولین بار توسط قمرالملوک وزیری اجرا شد با دو تنظیم زیبا و اجرای دلنشین یکی از نادر گلچین و دیگری از فاضل جمشیدی (به همراه اطلاعاتی درباره این خواننده عزیز)  تحفه ای است که برای این مطلب در نظر گرفته ام.امیدوارم که از شنیدن آن لذت ببرید.

فاضل جمشيدي (متولد ۱۳۳۸) از سال 1362 در کانون چاووشي نزد شهرام ناظري ، شيوه استاد عبدالله دوامي را فرا گرفت که حدود 2 سال طول کشيد. چند سالي هم در نزد ناصح پور شاگردي کرد. سپس در راديو، سرکلاس صالح عظيمي با هنرمندانی مانند عبدالحسين مختاباد، خسرو عامري فر و کمال الدين عباسي به تمرین پرداخت. مدت کوتاهي نيز در محضر استاد صديق دستگاه سه گاه را آموخت.
وی يکي از خوانندگان ارکستر ملي به رهبري فرهاد فخرالديني و سرپرست و خواننده گروه صباست جمشيدي علاوه بر خوانندگي براي اين گروه و مرکز موسيقي صدا و سيما، چند سال مسووليت اجرايي خانه موسيقي را به عهده داشت و هم اکنون نيز عضو هيات مديره کانون خوانندگان ايراني است.

وی درباره اجرای تصنیف مرغ سحر با صدای "نادر گلچین" چنین سخن گفته است:"آوازهاي گلچين را از نوجواني دوست داشته ام. صداي او به اصطلاح بدون کنگره است ؛ يعني درست مانند يک اثر از ميان صنايع دستي مان که خوب پرداخت شده و دست را زخمي نمي کند. اجراي تصنيف مرغ سحر گلچين که آن را با گروه استاد فرامرز پايور خوانده است ؛ تاثير زيادي بر من گذاشت که آن را مي توانيد در اجراي خودم از اين تصنيف مشهور و قديمي مشاهده کنيد."

مرغ سحر ناله سر كن                                داغ مرا تازه تر كن
زاه  شرر بار اين قفس را                             بر شكن و زير زبر كن
بلبل پر بسته ز كنج قفس درا                      نغمه آزادي نوع بشر سرا
وز نفسي عرصه اين خاك توده را                  پر شرر كن...پر شرر كن ...
ظلم ظالم, جور صياد                                 آشيانم, داده بر باد
اي خدا  اي فلك اي طبيعت                         شام تاريك ما را سحر كن
نو بهار است.. گل ببار است                        اشك چشمم ژاله بار است
اين قفس چون دلم تنگ و تار است              شعله فكن در قفس اي آه آتشين
دست طبيعت گل عمر مرا مچين                  جانب عاشق نگه اي تازه گل ازاين
بيشتر كن...  بيشتر كن...  بيشتر كن          مرغ بیدل شرح حجران مختصر مختصر كن
مرغ سحر-فاضل جمشیدی
مرغ سحر-نادر گلچین

گریز

نادر گلچین در سال 1315 در رشت متولد شد و از سال 1350 همكاري خود را با راديو آغاز كرد.وی از خوانندگان قدیمی است که اگرچه کمتر نامی ازو می شنویم اما آثار ارزشمندی در زمانی نه چندان دور از او به یادگار مانده است.وي از جمله خوانندگان صاحب سبك و داراي استقلال صدايي خاص خود است.آخرين اثري كه از او در سال‌هاي پس از انقلاب منتشر شد، «يوسف گم‌گشته» نام داشت كه اين آلبوم را «خانه هنر» حدود 10 سال پيش منتشر كرد. از دیگر آثار او می توان به تصنیف های مرغ سحر ، ناوک مژگان، قصه شهر عشق، مسبب، من دیگه بچه نمیشم و آلبومهای گریز، نفس باد صبا، زلف بنفشه و... یاد کرد.

 

دوستان عزیز آواز و موسیقی زیبا در دستگاه ماهور حاصل همکاری نادر گلچین و فریدون شهبازیان را از آلبوم "گریز" که بعد از حدود سی و پنج سال انتشار یافت و اخیرا به دلیل استقبال مردم مجددا انتشار یافته را برای این مجال آماده کرده ام. امیدوارم که لذت ببرید. 

 [توجه:دوستان عزیز لینکها غیر مستقیم هستند یعنی ابتدا باید لینک را باز کنید و صفحه host را ذخيره كنيد و سپس صفحه را باز كنيد و گزينه دانلود را انتخاب كنيد.مطمئن باشید دانلود می شوند.]

 

"گلچين صدايي خاص با سوزي پنهاني و نيز پخته و پرورده دارد كه با  ساختار اركستري هماهنگي شگفتي پيدا مي كند . گلچين از تحريرهاي شمرده و پخته آوازي برخوردار است و سعي مي كند كه محدوده صدايش را بشناسد و در همان محدوده به نحو اكمل از تمامي ظرفيتهاي صدايي اش بهره ببرد. وي شعر را به خوبي مي شناسد وبه همان خوبي و شمردگي در اوازهايش ادا مي كند.

در هر حال "گريز" آدمي را به سالهاي دور مي برد، سالهايي كه موسيقي سنتي واركسترال ايراني فضايي براي پوست تركاندن پيدا كرده بودند و  و جواناني چون شهبازيان و لطفي و عليزاده و مشكاتيان دركنار خوانندگاني چون شجريان، گلچين، ناظري و مرحوم رضوي سروستاني آثار ماندگاري را آفريدند(منبع : همشهري)"

 

مژده وصل تو كو كز سر جان برخيزم                 طاير قدسم و از دام جهان برخيزم

 

به ولاي تو كه گر بنده خويشم خواني            از سر خواجگي كون و مكان برخيزم

   

يا رب از ابر هدايت برسان باراني              پيشتر زان كه چو گردي ز ميان برخيزم

 

بر سر تربت من بامي ومطرب بنشين            تا به بويت ز لحد رقص كنان برخيزم

 

خيز و بالا بنما اي بت شيرين حركات       كز سرجان و جهان دست فشان برخيزم

 

گر چه پيرم توشبي تنگ درآغوشم كش            تا سحرگه ز كنار تو جوان برخيزم

 

روز مرگم نفسي مهلت ديدار بده               تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخيزم

 

گریز-نادر گلچین

آفتاب فروزنده

الا ای فروزنده دل آفتاب                                     به جسم شهیدان سبکتر بتاب

شهیدان قربانگه راستین                               فشانده به حق بر دو کون آستین

جگر گوشه گان پیمبر همه                                       گل باغ زهرای اطهر همه

عزیزان درگاه عزت نشان                                         فتاده به چنگال آدم کشان

جگرگوشه های رسول خدا                           زده تشنه در موج خون دست و پا

ز خون شهیدان زمین سرخ پوش                             ز آه یتیمان فلک در خروش

از این سرزمین تا به روز شمار                                        نروید مگر لاله داغدار

 تنوری است از کینه افروخته                            سر و دست پاکان در او سوخته 

بر این شعله ور آتش  خانه سوز                         مزن دامن ای مهر گیتی فروز

تو افزون مکن تاب این گرمگاه                              به نرمی بیفزا ، ز گرمی بکاه

زتو رحمت  و مهربانی سزاست                    تو را مهر خوانند ، مهرت کجاست؟

 

                                         (شعر از:استاد جلال الدین همایی)

استاد همايي متولد 13 دي ماه 1287 هجري شمسي دراصفهان است. از چهار، پنج سالگي نزد پدر كه مردي اهل فضل و ادب و شعر بود و همچنين در دامان مادر، آموختن را آغاز كرد. درسهايي كه رسم آن روزگار بود، قرآن، گلستان سعدي، غزليات حافظ و...

    سالهاي سخت دانش آموزي و طلبگي سرانجام از جلال الدين استادي بزرگ ساخت تا آبروي خاندان همايي باشد. دلمشغولي بزرگ استاد، تحقيق و تدريس بود. در سال 1345 هجري شمسي بعد از پايان طرح تمام وقت دانشگاه كه به كار تحقيق و مطالعه اش لطمه مي زد به خواست خود باز نشسته شد.

    استاد درطول عمر پر بركت خود دو بار به خارج از ايران سفر كرد.سفري به بيروت و سفري به پاكستان و هر دو سفر براي تأسيس كرسي ادبيات فارسي در خارج از ايران بود. سرانجام استاد جلال الدين همايي پس از عمري تلاش در راه ادب آموزي و آموزاندن آن به ديگران در شب شنبه بيست و هشتم تيرماه 1359 هجري شمسي زندگي را به اهالي دنيا سپرد. با اين همه نبايد فراموش كرد كه بزرگاني چون استاد همايي زنده اند تا كلمه زنده است.

    از آثار استاد است: فنون بلاغت و صناعات ادبي در 2 جلد، غزالي نامه، ديوان اشعار، تاريخ ادبيات ايران، تاريخ اصفهان، مولوي چه مي گويد در 2 جلد و...

 

دوستان عزیز باز هم به مناسبت این ایام قطعه آوازی در دستگاه نوا حاصل همکاری هنرمندان خوب کشورمان علیرضا افتخاری و بهزاد فروهری(نوازنده نی) را برایتان آماده کرده‌ام.(این قطعه را سالیان گذشته از وبلاگ نغمه گر عشق(www.nge.persianblog.com) دریافت کرده بودم که به دلیل شعر و اجرای زیبایش که مناسب این ایام است لازم دانستم در این نوبت نیز به آن پرداخته شود.)

 

عزیزان به کلام زیبا و لطیف و اجرای بسیار مناسب قطعه حتما دقت کنید... شعر تابلویی است از پایان حادثه روز عاشورا و این صحنه در رازو نیاز با آفتاب بیابان ترسیم شده است.حتما قطعه را بشنوید.

آفتاب-علیرضا افتخاری

 

یا حسین(ع)

 

كمتر كسي‌ را مي‌توان‌ يافت‌ كه‌ با نام‌ و صداي ‌سليم‌ موذن‌زاده‌ اردبيلي (برادر مرحوم رحيم موذن زاده)اين‌ عندليب‌خوش‌الحان‌ گلزار آل‌ محمد(ص‌) آشنا نباشد;كسي‌ كه‌ آوازه‌ شهرتش‌ تا فراسوي‌ مرزها هم‌پيچيده‌ است‌. مردي‌ كه‌تمام‌ عمرش‌ را در راه‌ ترويج‌ فرهنگ‌ عاشوراصرف‌ كرده‌ است‌. صداي‌ زيبا و شيواي‌ او درمداحي‌ و مرثيه‌ سرايي‌ چنان‌ دلنشين‌ و پرحرارت‌است‌ كه‌ اگر بگوييم‌ بر سنگ‌ هم‌ اثر مي‌كند، سخني‌به‌ گزاف‌ نگفته‌ايم‌. وقتي‌ از شدت‌ زيبايي‌ لحن‌اذان‌ او مرد مسيحي‌، دين‌ مبين‌ اسلام‌ و مذهب‌متين‌ شيعه‌ را برمي‌گزيند، چه‌ بايد گفت‌؟ استادموذن‌ زاده‌ علاوه‌ بر مداحي‌ و مرثيه‌سرايي‌ يك‌قاري‌ زبده‌ و حافظ قرآن‌ مجيد است‌ و درمداحي‌ به‌ زبان‌ عربي‌ تبحر خاص‌ دارد.

استاد سلیم با آن صدای ویژه و لحن گیرا و به اصطلاح اهل آواز چپ کوک و نیز با سبک آوازی خاص که بدیهی است چون برادر بزرگتر خود از ابوالحسن خان اقبال آذر متاثر باشد، اما به دلیل سبک واحد و شکل اجرایی همسان مشخص است هردو برادر از شیفتگان آوازی رضا قلی میرزا(استاد ظلی) بوده و از ایشان تاثیرات فراوان گرفته اند.

وي هم اكنون در همان خانه قديمي پدري در اردبيل سكونت دارد و بيش از هفتاد سال سن دارد و هنوز هم با مداحي‌ وذكر مصائب‌ به‌ خاندان‌ سبز نبوي‌، ابراز ارادت‌مي‌كند.

 

دوستان عزيزم به مناسبت ايام سوگواري سالار شهيدان ، حسين(ع) ،مرثيه اي با صداي آسماني استاد سليم موذن زاده را در اين نوبت برايتان تدارك ديده ام. اميدوارم كه مورد توجه شما قرار بگيرد.

از همگي التماس دعا دارم.

مرثيه سرايي عاشورا-سليم موذن زاده

دیدم صنمی...

دیدم صنمی سرو قدی ، روی چو ماهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
افکنده به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی خدایا توپناهی
...

 چندی پیش مطالبی درباره استاد پرویز مشکاتیان در وبلاگ دوست عزیزم میلاد(خورشید شبستان www.khorshideshabestan.blogfa.com ) آمده بود كه ضمن تشكر فراوان از اين دوست عزيز مطلب زيباي او مرا ترغيب كرد تا اين پست را در وبلاگم قرار دهم.

و اما پرويز مشكاتيان...

آنچه در آثار استاد مشكاتيان مشهود است اين است كه ريتم در اكثر آثارش، دائما در حال تغيير است و اين امر باعث شده كه شنونده هيچگاه نتواند ادامه قطعه را حدس بزند. از ديگر ويژگيهاي آثارش مي توان به استفاده از ملوديهاي طرب انگيز، اشاره كرد كه ساخته هاي وي را از آهنگسازان ديگر متمايز مي كند. وي علاوه بر آهنگسازي، در تنظيم قطعات نيز تبحر خاصي دارد و اين امر ناشي از اطلاعات كامل وي از ديگر سازهاي ايراني است.

يكي از آثار وي آلبوم "مقام صبر" حاصل همكاري وي با عليرضا افتخاري است و آنچه که در این نوبت به آن پرداخته ام تصنیفی ضربی در راست پنجگاه ، از همين مجموعه می باشد.

خود مشكاتيان درباره اين تصنيف مي گويد:"ملودی تصنیف "دیدم صنمی" آذری است. من باید شعر فارسی رویش می گذاشتم. بعد از گشت و گذار وافر٬ یک بیت در دیوان عارف قزوینی پیدا کردم (بیت اول) که با ملودی همخوان و همخون بود. مسئله را با فریدون مشیری نازنین مطرح کردم و فریدون با بزرگواری دو بیت دیگر به آن افزود. روانش شاد."(از وبلاگ خورشيد شبستان)

دوستان عزيز و هميشه همراه من ٬ مي توانيد نت اين تصنيف را در وبلاگ "خورشيد شبستان" مشاهده كنيد و اين آهنگ زيبا را از لينك زير دريافت نماييد. حتما تصنيف را گوش كنيد و لذت ببرید.

پیشاپیش عید سعید"غدیر" را هم به شما دوستان تبریک عرض می کنم.

تصنیف صنم- علیرضا افتخاری و گروه عارف

نی بی نوا...

ايرج بسطامى در سال ۱۳۳۶ هجرى شمسى در شهر بم متولد شد. اولين استاد آواز وى عمويش يدالله بسطامى بود كه پايه و اصول و مبانى آوازى موسيقى ايرانى را به او آموخت. در اوايل انقلاب براى آموختن موسيقى به تهران آمد تا در نزد اساتيد بزرگ موسيقى تعليم آواز ببيند. از اين رو به نزد محمدرضا شجريان رفته و آزمون آواز داد و پذيرفته شد. بسطامى دو سال در محضر شجريان تعليم آواز مى بيند. وى كه از شاگردان برجسته و بااستعداد شجريان بود براى همكارى با گروه عارف انتخاب مى شود.

اولین کار وی با گروه عارف و با همکاری مشکاتیان – کامکارها – کیانی نژاد و کیوان ساکت شکل گرفت ، صدای او همگان را شگفت زده کرد و قبل از سفر به اروپا آلبوم مژده بهار را روانه بازار کرد.

ايرج بسطامى در اوج فعاليت هنرى خود با مرگ برادر روبه رو مى شود و از اين رو براى سرپرستى خانواده برادرش به بم بازمى گردد. بسطامى در بم و كرمان به دور از جنجال هاى هنرى مركز به تدريس آواز مشغول شد تا اينكه در حادثه زلزله ۵ دى ماه ۸۲ در شهر بم و زير آوار جان باخت و دوباره در مركز توجه عالم هنر قرار گرفت!

دوستان عزیز تصنیف بسیار زیبای "نی بی نوا" با صدای مرحوم بسطامی از آلبوم تحریر خیال به آهنگسازی حسین پیرنیا را به مناسبت این روز انتخاب کرده ام.امیدوارم که مورد توجه شما قرار گیرد.


 

از نی بینوا می نویسم         از شب و گریه ها می نویسم

از من و تو بما می نویسم         بی تو بیهوده را می نویسم

در شگفتم چرا می نویسم

صبر سنگم صبوری صدا نیست         مرگ سنگینم از متن جدا نیست

جز شکستن مرا ماجرا نیست         نی غلط گفتم این هم روا نیست

واژه واژه تو را می نویسم

بوی تو بوی گلهای خانه         بوی سبزینگی در جوانه

بوی دلتنگی محرمانه          من ترا در غزل و ترانه

از رفاقت جدا می نویسم

مرحوم ایرج بسطامی -تصنیف نی بی نوا

مرغ شباهنگ

محمود محمودي خوانساري سال 1312 در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. پدرش حجه الاسلام سيد جمال الدين محمودي از روحانيون خوشنام و فروتن خوانسار بود .وي از سال 1326 خوشيدي به تهران آمد و در دبيرستان اديب به ادامه تحصيل مشغول شد.از سال 1335 مي توان به عنوان سال تحوّل و دگرگوني در زندگي هنري محمودي خوانساري نام برد. زيرا در محفلي با شادروان ابوالحسن صبا آشنا گرديد و از پيشنهاد ايشان مبني بر فراگيري علمي رديف موسيقي ايران استقبال نمود و اين تمرين و ممارست تا پايان عمر استاد صبا ادامه يافت.

سال 1338 به دعوت داوود پيرنيا، بنيانگذار برنامه گلهاي جاويدان، گلهاي رنگارنگ، يک شاخه گل، برگ سبز و گلهاي صحرايي، در استوديو گلها شروع به فعاليت نمود و رسمآ اولين کار هنري خود را در برنامه برگ سبز شماره 56 ضبظ نمود. از آن پس شادروان محمود خوانساري در کنار اساتيدي چون مرتضي خان محجوبي، احمد عبادي، حبيب الله بديعي، جواد معروفي، حسن کسائي، پرويز ياحقي، جليل شهناز، رضا ورزنده، منصور صارمي و فرهنگ شريف به خلق آثار ماندگار موسيقي اصيل ايراني همت گماشت. ثلث آخر زندگي اين استاد فرزانه و خواننده صاحب مکتب در کنار اسد الله ملک هنرمند ارزشمند سپري شد.

محمودي هنرمند نازنيني بود که هرگز در ازاي دستمزد، ناله بي غمي سر نداد و در عين نيازمندي، وارسته و بي نياز عمر خود را در گوشه انزوا سپري نمود و سر انجام در روز دوم ارديبهشت ماه 1366، به صورتي ناگوار، مظلومانه و ناباورانه از غم زيستن نجات يافت و حيات مجددي را آغاز نمود. (به نقل از  حسين معيني كرمانشاهي با اندكي تلخيص)

 

دوستان عزيز "ماهيت صوتي محمودي خوانساري، كاملاً مستقل و بري از هرگونه تقليد از هر آوازخوان ديگر بود. چنين استقلالي علاوه بر آنكه نام محمودي را به‌عنوان آوازخواني «خلاّق» در جامعة موسيقي ايران مطرح مي‌كرد. صداي محمودي، بي‌هيچ زحمتي براي تقليد، تنها صداي محمودي بود؛ اين ويژگي آن‌چنان به خود او تعلق داشت كه هنوز پس از گذشت ساليان دراز از زندگي هنري و مرگ وي، هيچ‌يك از هنرجويان و هنرمندان حوزة آواز ايراني نتوانسته‌اند صوتي حتي نزديك به صوت محمودي را از حنجره استخراج كنند."(ساختار شناسي آواز خوانساري/حسين عليشاپور)

 

عزيزان هميشه همراه ،آواز افشاري از آلبوم مرغ شباهنگ حاصل همكاري استاد ملك و محمودي خوانساري است كه برايتان تدارك ديده ام.

آواز افشاری۱-محمودی خوانساری

آواز افشاری۲-محمودی خوانساری

بلبل شیدا

چه شد اي بلبل شيدا سر خواندن نداري
چه شد آن شور شيرينت چه شد آن بيقراري
نه حال نوگلان پرسي ز نسيم بهاري
نه آواي دل انگيزي دگر از دل برآري

مگر داري به دل چون من ز خزان بس شکايت
ندارد رنگ و بو ديگر چمن و گل برايت
به دنبال بهار بي خزاني
هواخواه نشاط جاوداني

اي بيدل جز آن دلبر کسي اين مي ندارد
بهار عاشقان هرگز خزان در پي ندارد
بهار عاشقان هرگز خزان در پي ندارد

الا اي گل منم مجروح خارستان که از مرحم گذشتم
به هر نقش قلم حرفي به خون دل زهجرانت نوشتم

آن بلبل خود من بودم
که در زندان تن بودم
به سويت پر گشودم
به سويت پر گشودم

شاعر : ساعد باقری

 ساعد باقري در شهريورماه 1339 در تهران متولد شد. فعاليت او در شعر و شاعري با ورود به جلسات حوزة انديشه و هنر اسلامي در سال 1360 وارد مرحله‏اي جدي تر شد و از سال 1363 به عضويت شوراي شعر آ‎ن نهاد هنري درآمد و در سال 1366 به اتفاق ديگر اعضاي شورا ( دكتر قيصر امين‏پور ، دكتر سيد حسن حسيني ، سهيل محمودي و محمدرضا محمدي نيكو ) از حوزه كه اكنون حوزه هنري سازمان تبليغات ناميده مي‏شد خارج شد و همان زمان در راديو ، كه از سال 1362 به عنوان نويسنده و گوينده برنامه‏هاي هنري و ادبي در آنجا مشغول فعاليت بود، بخش كارشناسي شعر را در برنامه جنگ جوان راديو به عهده گرفت. او در اين برنامه در كنار بررسي منتقدانه آثار شاعران جوان ، بخش « با شاعران آينده» را نيز طراحي و اجرا كرد كه بسياري از شاعران مطرح سال‏هاي بعد نخستين بار در اين برنامه به جامعه هنري و ادبي معرفي شدند.
     سرانجام نيز در همين برنامه ضرورت وجود نهادي را براي شعر جوان كشور پيشنهاد كرد كه اين پيشنهاد به گوش مسئولان وقت وزارت ارشاد رسيد و منجر به دعوت از او و مهندس محمدرضا عبدالملكيان شد تا دفتر شعر جوان را طرّاحي كنند و بدينگونه در سال 1368 دفتر شعر جوان با همراهي اين دو تن و دكتر قيصر امين پور ، دكتر فاطمه راكعي و دكتر سيد حسن حسيني شكل گرفت.

همچنين وي در سالهاي اخير بيشتر در زمينه ترانه سرايي فعاليت داشته و از جمله آثار او در اين زمينه مي‏توان به ”هفت ترانه‏ها” ، مجموعه  ” هنگامه” با صداي عليرضا افتخاري ، مجموعه چهار ترانه ” نازنين یار” با صداي حسام الدين سراج و ترانه ” شبانگاهان” با صداي مختاباد اشاره كرد.(برگرفته از وبسایت انجمن شاعران ایران)

ترانه "بلبل شیدا" سروده ساعد باقری به آهنگسازی و تنظیم حسن میرزاخانی، که در آلبوم ماه خراسان توسط هنرمند گرامی علیرضا افتخاری به زیبایی اجرا شده است را در این نوبت برای شما دوستان مهیا کرده ام.

دوستان عزیز تناسب شعر و اجرا در این اثر جلوه ای خاص دارد به گونه ای که خواننده فریاد "الا ای گل منم مجروح خارستان..." را با حنجره ای زخمی میزند. حتما این اثر را گوش دهید...امیدوارم که لذت ببرید.(لطفا ابتدا لینک را ذخیره و باز کنید و سپس در صفحه گزینه دانلود را کلیک کنید.)

بلبل شیدا-علیرضا افتخاری

گلنار...

 

داريوش رفيعي، زاده شهر بم کرمان در سال 1306 بود . پدرش وکیل دوره چهاردهم مجلس بود و از خانواده های مشهور کرمان.از 19 سالگي خوانندگي در راديو را شروع کرد، از سالي که صداي گرم و دلپذيرش او را به شهرت رساند. رديفها را از خوانندگان قديمي از جمله بديع زاده فرا گرفت و به وسيله همين هنرمند بود که به راديو راه يافت. یاد از آن روزی که بودی زهره یار من- دور از چشم رقیبان درکنار من... صورت استخوانی، قد کشیده، چشمان نافذکویری و موئی که به سبک و مدل جیمزدین آن را شانه کرده و روغن می زد، بزودی به الگوی جوانان شهری تبدیل شد.

داریوش رفیعی ترانه خوانی در ایران را، همان سال های دهه 30 و 40 تکامل بخشیده و پیوند ترانه های محلی با عصر و زمانه را برقرار کرده بود. هنر او از درد و تالمات روحي خودش مايه مي گرفت و به خواندن اشعار محلي رغبت زيادي نشان مي داد، صدايش گرفتگي و شور و حال مخصوصي داشت و در آواز تحرير هايش کم بود. تیزترین گوش را برای ضرب آهنگ ها داشت و به همین جهت، آن ترانه هايی که از او باقی مانده بی نقص و ایراد است. خود نیزخوب ضرب می زد.

داريوش رفيعي داراي صفات عالي انساني و خلق و خوي نجيبانه و بسيار لطيفي بود که از اصالت خانوادگي اش مايه گرفته بود. حضور او و رفتار گرم و صميمانه اش شور و حال خاصي به محفل دوستان مي بخشيد.

اما خیلی زود و در اوج شهرت براثر تزریق آمپول آلوده مرفین به کزاز مبتلا شد و در بیمارستان هزار تختخوابی تهران در دوم بهمن ماه 1337 در سن 31 سالگي و در اوج سلطه یاس و سرکوب های سیاسی بعد از 28 مرداد چشم برجهان فرو بست.

در قلب گورستان ظهرالدوله تهران، رختخوابش، گرچه مستانه، اما برای ابد پهن است.

يكي از آثار ماندگار اين هنرمند تصنيف "گلنار" به آهنگسازي مجيد وفادار و شعري از كريم فكور است كه در مايه دشتي اجرا شده است. اين اثر را به همراه تنظيمي ديگر كه توسط كوروس سرهنگ زاده اجرا شده است را برايتان تدارك ديده ام. اميدوارم كه از شنيدن اين دو اجراي بسيار زيبا لذت ببريد.(حتما لینکها را در صفحه ای جدید باز کنید و روی گزینه دانلود کلیک کنید.)

گلنار، گلنار، کجايي که از غمت

ناله مي کند عاشق وفادار

گلنار، گلنار، کجايي که بي تو شد

دل اسير غم ديده ام گهربار

گلنار، گلنار، دمي اولين شب

آشنايي و عشق ما به ياد آر

گلنار، گلنار، در آن شب تو بودي و

عيش و عشرت و آرزوي بسيار

چه ديدي از من حبيبم گلنار

که دادي آخر فريبم گلنار

نيابي اي کاش نصيب از گردون

که شد ناکامي نصيبم گلنار

بود مرا، در دل شب تار، آرزوي بسيار

تا به کي پريشان؟

تا به کي گرفتار؟

يا مده مرا، وعده وفا، راز خود نگه دار

يا به روي من، خنده ها بزن، قلب من بدست آر

چه ديدي از من حبيبم گلنار

که دادي آخر فريبم گلنار

نيابي اي کاش نصيب از گردون

که شد ناکامي نصيبم گلنار

(لب خود بگشا)2 به سخن گلنار

دل زارم را، مشکن گلنار

(نشدي عاشق)2 زکجا داني

چه کشد هر شب دل من گلنار

گلنار-داریوش رفیعی

گلنار-کوروس سرهنگ زاده

 

او نیامد...

سيد اکبر حاج محسن تهراني ( اکبر محسني ) در تاريخ 1291هجري شمسي در شهر تهران ديده به جهان گشود. ايشان يکي از اولين معلمان انجمن موسيقي ملي بودند و در ارکستر انجمن به رهبري روح اله خالقي به نوازندگي اشتغال داشتند ايشان سالها در عراق تکنيک هاي نوازندگي عود را فراگرفتند و به منظور تدريس ، اين ساز ايراني را به ايران آورده و جايگاه ويژه اي براي آن در ارکسترهاي راديو ايران ايجاد نموده اند و خود نيز استاد نوازنده و مدرس آن بودند.

همانطور كه ذكر شد او سابقه طولاني در تدريس موسيقي و سرپرستي ارکستر در راديو تهران داشت، اما شهرت اصلي او به خاطر ساخت آهنگهاي زيبايي است که خوانندگان بسياري آنها را خواندند.

آهنگ جاوداني" الهه ناز" ، يکي از دلپسندترين و روح نوازترين آهنگهاي آن استاد است که در سال 1333 به مناسبت تولد تنها دخترش ساخت و با شعر کريم فکور وصدا ي استاد بنان شهرتي بسزا يافت.  ستاره ،بخت بيدار ، دل شکن ،پشيماني ، او نيامد و ... تنها نمونه اي از آثار بجا مانده از اکبر محسني مي باشد.

اکبر محسني سرانجام در بامداد روز ششم مرداد ماه 1374 دور از وطن به عالم باقي شتافت و مشتاقان موسيقي اصيل ايراني را داغدار کرد.(برگرفته از وبلاگ آتش كاروان با اندكي تغییر و تلخيص http://atashkarevan.persianblog.com)

دوستان عزيزم تصنيف زيباي "او نيامد" اثر استاد اكبر محسني برروي شعري از بهرام تيمورتاش ، با دو اجراي زيبا از هوشمند عقيلي و عليرضا افتخاري را برايتان انتخاب كرده ام كه اميدوارم مورد توجهتان قرار گيرد.(لطفا لینکها را باز کنید و سپس دانلود کنید.)

 به راه وي تا سحر ماندم ژاله افشاندم او نيامد

به اميدش با نواي دل نغمه ها خواندم او نيامد

اميد دل من كجايي

سحر شد چرا پس نيايي؟

چرا نيايي كه بي تو نالانم

آتش عشقت زد شرر به جانم

شب تارم مه رخشان تويي تو

به گلزارم گل خندان تويي تو

ز قلب بي تابم چه خواهي

به چشم بي خوابم نگاهي

به راه وي تا سحر ماندم ژاله افشاندم او نيامد

به اميدش با نواي دل نغمه ها خواندم او نيامد

 او نیامد-علیرضا افتخاری

او نیامد-هوشمند عقیلی

آوای تهرانی

گرمترين سلامها تقديم به همراهان و همدلان عزيز.

همانطور كه از نام مطلب در نظر گرفته شده در اين مجال بر مي آيد مطلب امروز به آواي تهراني خواهد پرداخت ... بله آواي حسين تهراني نوازنده شهير تنبك.

 نام حسين تهراني بدون ترديد در تاريخ نوازندگي و تدوين رديفهاي تنبك در تاريخ موسيقي ايران جاودانه خواهد بود به طوري كه عده اي وي را پدر تنبك نوازي نوين لقب داده اند و به حق هم لايق چنين مقامي مي باشد.

"حسين تهرانی از نوادر موسيقی ايرانی و زنده کننده تنبک، قلب تپنده موسيقی ايراني بود. تهرانی جزو انگشت شمار موسيقيدانان ايراني بود که مردم عامی هم با نامش سازش را به ياد می آورند. او زمانی که پا به عرصه موسيقی نهاد به هر سويی سری کشيد و ار هر کس که اندکی گفتنی داشت، درسی فراگرفت، تهرانی از مکتب ابوالحسن صبا و خالقی تا مرشد های زورخانه درک کرده بود و اندوخته هايش را بصورت دسته بندی شده و منظم روی تنبک آزمايش و ثبت کرد. "

اما آنچه امروز خواهيد شنيد چيزي فراتر از نوازندگي است. صداي حسين تهراني اگر چه صدايي آوازي و برخوردار از تحرير و اوج نيست اما همراهي صداي وي و ساز او شيريني خاصي به كار او داده است. آنچه در اين نوبت براي شما علاقمندان موسيقي قرار داده ام  آوا و نوازندگي حسين تهراني با همراهي اساتيد مسلم موسيقي ايران ابوالحسن صبا و جليل شهناز است. اميدوارم كه از شنيدن اين قطعه ضربي كوتاه و زيبا لذت ببريد.

آواز حسین تهرانی

گر در يمني...

گر در يمني چو با مني پيش مني

گر پيش مني چو بي مني در يمني

 

من با تو چنانم اي نگار يمني

خود در غلطم كه من توام يا تو مني

 

فاصله ها لحظه اي بيش نيستند اگر همدل باشيم و لحظه ها فرسنگ ها ... اگر بددل باشيم و ريا و فريب مسلكمان باشد. مي شود مهربان بود حتي در اين شهر پر ز دود. مي شود در اين سرماي حاكم بر قلبها دستي را به گرمي فشرد... براي مهربان بودن نيازي نيست كه چراغ دست بگيريم و نيمه شب به دنبال بي پناهي بگرديم. دل تنها در هر سرايي نيازمند توست. دستت را بسپار به دل و دلت را به خدا...

در اين ايام باقي مانده از اين ماه مبارك كه چه زيبا ماه ميماني خدا ناميده شده است بياييم غبار غفلت بزداييم ز دل به آب توبه تا خدايي را كه در اين نزديكي است از خود جدا نبينيم.

كافي است كه صدايش كنيم به آهي تا باران نورش بر كوير دلهامان ببارد.

"كوير دلم را تو باران نوري...اي خدا"

التماس دعا از همه خوانندگان...

 

 عزيزان همدل و همراه ، آواز راست پنجگاه با همراهي ساز تار كيوان ساكت(؟) با شعر زيباي ابوسعيد ابوالخير كه در بالاي مطلب نيز مشاهده مي كنيد (از آلبوم مقام صبر - کاری از گروه عارف)اجراي بسيار زيبايي از عليرضا افتخاري است كه براي شما تدارك ديده ام. آنچه در اين اثر گفتني است تناسب اجرا در اوج و فرود آواز با محتواي شعر است كه زيبايي اثر را چند برابر كرده است.

ساز و آواز- عليرضا افتخاري

چهارباغ

علي رستميان 

اصفهان سرزميني است  كه اگر آتش كم سويي از هر هنر در وجود هر شهروندش به وجود آيد ، رفته رفته تبديل به شعله فروزاني مي گردد كه از اين نصف جهان به تمام جهان پرتو افشاني خواهد كرد .

علي رستميان يكي از خوانندگان هنرمند اصفهاني است كه به سال 1328 در خطه هنر پرور اصفهان ديده به جهان گشود ، وي از كودكي از صداي خوبي برخوردار بود و براي خود و اهالي منزل بيشتر وقت ها مي خواند كه مورد تشويق آنان قرار مي گرفت ، علي رستميان در سال 1346 نزد استاد فقيد تاج اصفهاني رفت و رديف هاي آواز ايراني را مي آموزد و پس از شركت در مسابقات اردوي رامسر مقام اول را به دست آورد ، در سال 1360 در مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران نزد زنده ياد محمود كريمي رفت و مدت يكسال از محضر آن استاد فقيد كسب معلومات موسيقي مي كند و از سال 1362 الي 1366 در كلاس آقاي محمد رضا شجريان يكدوره رديف و مركب خواني را آموخت و در ضمن نزد استاد حسن كسايي سبك آواز اصفهان را فرا گرفت و در ارديبهشت سال 1368 در كلاس آقاي حسين عليزاده سلفژ و تئوري موسيقي و همچنين تلفيق شعر و موسيقي را كه آقاي هوشنگ ابتهاج " سايه " تدريس مي نمود كسب فيض كرد . وي در سال 1365 قطعه آوازي را در " ابو عطا " به مناسبت بزرگداشت مرحوم غلامحسين بنان بر پا شده بود همراه با سنتور آقاي فرامرز پايور اجرا كرد و همين برنامه موجب شد تا استاد پايور همراه با گروه هنرمندان بزرگي چون : اصغر بهاري ، جليل شهناز ، محمد موسوي ، محمد اسماعيلي نوار معروف " چهار باغ " را از وي ضبط كه در دسترس عموم قرار داده شد . همكاري اين هنرمندان سرشناس و بزرگ با وي ارزش هنري رستميان را تثبيت كرد .

دومين كار رستميان نوار كاست " مويه " است كه آهنگ آن قديمي است و از ساخته هاي مرحوم محمود علي امير جاهد مي باشد كه تنظيم آن از آقاي فرامرز پايور مي باشد و تكنواز آن جليل شهناز و محمد موسوي مي باشند . سومين كار وي " بامدادان " نام دارد در دستگاه " همايون " كه آهنگساز و سرپرست اركستر آقاي حسين فرهاد پور مي باشد و تكنوازان آن آقايان : هوشنگ ظريف و محمد موسوي مي باشند و چهارمين كار او " خزان عشق " نام دارد در " همايون " و " بيات اصفهان " كه آهنگ ها از مرحوم جواد بديع زاده و عبدالحسين برازنده مي باشد كه به ياد شادروان بديع زاده اجرا كرده . علي رستميان اولين كنسرت خود را در سال 1367 در تالار ( رودكي ) با گروه مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران وابسته به صدا و سيما اجرا و دومين كنسرت را به مناسبت بزرگداشت ميلاد پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد ( ص ) در تالار ابوريحان دانشگاه شهيد بهشتي به مدت 10 شب اجرا كرد . وي از سال 1366 در ارشاد اصفهان در كلاس آواز موسيقي سنتي تدريس مي كند .(بر گرفته از سايت ايران ملودي با اندكي تلخيص)

 دوستان آنچه برایتان مهیا کرده ام قطعاتی از اثر چهارباغ است که بسیار شنیدنی است. امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد.

 

دو چشم مست ميگونت ببرد آرام هشياران

دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بيداران

 

نصيحتگوي را از من بگو اي خواجه دم دركش

چو سيل از سر گرشت آن را چه مي‌ترساني از باران

 

گر آن ساقي كه مستان راست هشياران بديدندي

ز توبه توبه كردندي چو من بر دست خماران

 

گرم با صالحان بي دوست فردا در بهشت آرند

همان بهتر كه در دوزخ كنندم با گنهكاران

 

چه بويست اين كه عقل از من ببرد و صبر و هشياري

ندانم باغ فردوسست يا بازار عطاران

 

تو با اين مردم كوته نظر در چاه كنعاني

به مصر آ تا پديد آيند يوسف را خريداران

 

الا اي باد شبگيري بگوي آن ماه مجلس را

تو آزادي و خلقي در غم رويت گرفتاران

 

گر آن عيار شهرآشوب روزي حال من پرسد

بگو خوابش نمي‌گيرد به شب از دست عياران

 

گرت باري گرر باشد نگه با جانب ما كن

نپندارم كه بد باشد جزاي خوب كرداران

 

كسان گويند چون سعدي جفا ديدي تحول كن

رها كن تا بميرم بر سر كوي وفاداران

آواز ابو عطا-رستمیان و گروه اساتید
تحريري زيبا از رستميان

هزار جهد بکردم...

هزار جهد بكردم كه سر عشق بپوشم               نبود بر سر آتش ميسرم كه نجوشم

 

به هوش بودم ازاول كه دل بكس نسپارم       شمايل تو بديدم نه صبرماندو نه هوشم

 

حكايتي ز دهانت به گوش جان من آمد           دگر نصيحت مردم حكايتست به گوشم

 

مگر تو روي بپوشي و فتنه بازنشاني              كه من قرار ندارم كه ديده از تو بپوشم

 

من رميده دل آن به كه در سماع نيايم             كه گر به پاي درآيم به دربرند به دوشم

 

بيا به صلح من امروز در كنار من امشب       كه ديده خواب نكردست از انتظارتو دوشم

 

مرا به هيچ بدادي و من هنوز بر آنم                كه از وجود تو مويي به عالمي نفروشم

 

به زخم خورده حكايت كنم زدست جراحت       كه تندرست ملامت كند چو من بخروشم

 

مرا مگوي كه سعدي طريق عشق رها كن    سخن چه فايده گفتن چو پند مي‌ننيوشم

 

به راه باديه رفتن به از نشستن باطل                    و گر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم

 

استاد جليل شهناز: جلیل شهناز هنرآموخته مکتب خانوادگی اش و رشد یافته در محیط هنرپرور اصفهان است. هنر موسیقی شهناز معنی کلاسیک موسیقیست، شهناز هنرمندیست از تبار مطربان قدیم ایران زمین.
بداهه نوازی های شهناز در تاریخ موسیقی ایران بی نظیر و همواره زبانزد بوده است. این پختگی و تسلط او روی حالتها و فضاهای موسیقی ایرانی را حتی می توان در اجراهای دوره جوانی او دید که نشاندهنده نبوغ اوست. از مشخصه های مهم جلیل شهناز شناخت بالای او روی ساز تار است؛ شهناز تار را رام شده در دست دارد و به هر سو که خواهد می برد( نکته ای که بسیاری از تارنوازان جدید در آن ضعف بسیار دارند!)
شهناز همیشه از زبان مردم عادی تا اهل موسیقی به عنوان نمونه کامل یک انسان خلاق یاد می شود. مثل اینکه شنیدن از ابداعات او چه در نوازندگی چه در ساخت موسیقی تمامی ندارد! جواب آوازهای بدیع، کوکهای متنوع روی تار، اجرای ماهرانه سه تار، ویلن، کمانچه، تمبک ...، شناخت ضربی ها و تصنیفهای قدیمی، درک بالای ریتم و تسلط در مرکب نوازی ریتمیک؛ و جالب اینکه شهناز در موسیقی با شهناز در زندگی روزمره -به گفته همنشینانش- در خلاقیت یکسان است. در واقع نوآوری، بیان قوی، تیز بینی و نکته سنجی همراه با انسانیت است که تارش را شهناز کرده! این حقیقت در مورد یار و همنواز همیشگی او حسن کسائی (که مکتب دیده او نیز هست) دیده می شود.(برگرفته از وبسايت گفتگوي هارمونيك)

كلام سعدي و آواز ماهور اجرايي است بس شنيدني از استاد شهناز و صداي كم نظير عليرضا افتخاري كه براي شما عزيزان انتخاب كرده ام. (آواز افشاري ، اجراي خصوصي ديگري است حاصل تلاش اين دو هنرمند بزرگ كه در سايت عليرضا افتخاري(www.alireza-eftekhari.com) در بخش موسيقي قرار دارد كه شنيدن آن را نيز به همه شما توصيه مي كنم.)

آواز ماهور-استاد شهناز+عليرضا افتخاري
 

در فكر تو بودم...

علي اصغر زند وکیلی

علي اصغر زند وکیلی ، به سال 1320 در ازگل شميران كه در آن زمان از هر طرف پر از گل و چمن رياحين و درخت بود و آن را احاطه كرده بود ديده به جهان گشود .

دوران كودكي را در منزل در محيطي پر از احساس كه حاكي از موسيقي و شعر و شاعري بود و در خارج از منزل و اطراف كه باغات فراوان با درختان تنومند و باغچه هاي پر از گل بود آشنا و پرورش يافت ، در آن عالم رويا پر از شادي و زيبايي و بي خبري ، از هر صداي دل انگيزي حالش تغيير مي كرد و از خود بي خود مي شد و لذت مي برد مخصوصا وقتي پدر و برادر بزرگش كه هر دو موسيقي دان و صداي دلنوازي داشتند مي خواندند  وي را به آسمان ها و كهكشانهاي الهام و شادي و ذوق مي بردند .

از پير هنر موسيقي ايران جناب استاد احمد عبادي ، بسيار آموخت و پس از چندي به خدمت استاد معلم موسيقي اصيل در سبك اصفهاني ، زنده ياد اديب خوانساري رسيد و بيشتر رديف ها و گوشه هاي موسيقي را از آن بزرگ مرد موسيقي و آواز فرا گرفت.

مدتي بعد در محضر شادروان استاد سليمان امير قاسمي رفت و ساليان دراز ، در خدمت ايشان بود و كسب فيض نمود .

و نشيب و فراز ها و بم و ريز هاي او را در خلوت و جلوت زمزمه و مي خواند.

در بهشت معنوي خانه استاد امير قاسمي به گلستان شاداب و سرسبزي چون استاد سعيد هرمزي برخورد كرد به قول خود او      " نمي دانم چه بگويم از اين مرد بزرگ " سه تار " :

" قطره چه دارد مقابل دريا   ذره چه گويد برابر خورشيد "

نواختن سه تار را نزد ايشان آموخت و همزمان با دوستي و آشنايي با استادان : احمد عبادي ، سليمان امير قاسمي ، اديب خوانساري و سيروس لطيفي ؛ با مرحوم حسن يكرنگي كه از شاگردان ممتاز و متعالي شادروان اقبال آذر بود آشنا شد .

در خلال اين مدت از نوارهاي هنرمند بزرگ و فقيد آواز ايران سيد حسين طاهرزاده بسيار استفاده كرد. اولين نوار وي برگ سبز شماره 200 بود كه در سال 1342 همراه با سه تار استاد عبادي از راديو پخش گرديد و حدود 15 ساعت نوار در گوشه ها و رديف هاي گوناگون موسيقي سنتي ايران تكثير و در بازارپخش گرديد و چندين آواز همراه با سازهاي هنرمندان ارزشمندي چون : حسن كسايي ، فرهنگ شريف ، منصور صارمي ، مهندس همايون خرم ، امير ناصر افتتاح اجرا كرد.

متاسفانه بر اثر سكته قلبي به تاريخ 9/2/71 ، اين هنرمند درويش و والا رخت از جهان فاني بربست و قلب دوستان خود و هنر موسيقي سنتي ايران را داغدار ساخت ، خداوند روح وي را غريق رحمت خويش فرمايد .(مطالب بر گرفته از سایت ایران ملودی با اندکی تغییر و تلخیص)

 

در فكر تو بودم

 

در فكر - در فكر - در فكر تو بودم كه

يكي حلقه به در زد - يكي حلقه به در زد

گفتم - گفتم صنما - قبله نما

بلكه تو باشي - تو باشي- تو باشي - تو باشي

اي حبيب من يار

اي طبيب من يار

 

آن كه مرا از تو جدا مي سازد

خير نبيند كه چه ها مي سازد

خير نبيند كه چه ها مي سازد

 

اي حبيب من

عشق روي تو

شد نصيب من

سوختم ساختم اي بلاي جان

سوختم ساختم اي بلاي جان

 

 

عزيزان دل ، تصنيف "يارم مشكل پسنده " و "در فكر تو بودم" كه هر دو در يك كار شنيدني و بيادماندني توسط مرحوم زند وكيلي اجرا شده است را برايتان در زير آماده كرده ام كه اميدوارم از اين ترانه ماندگار لذت ببريد.

در فکر تو بودم-زند وکیلی

هنر ناب

 

چه زيباست سخن كه از دل خيزد. چه نيكوست زبان كه از دل ره گيرد ، و دست كه از دل زند زخمه بر ساز و گلو كه از دل كند به نغمه آواز و چشم كه گلگون شود از اشك با اين همه دلربايي دل. و موسيقي فضايي است از اينهمه شيدايي. و جان، مشتاق، و بي شك محتاج آن ؛ و والاترين ترانه سرا و آهنگساز نمي شناسم جز خدا و عاشقانه ترين نواها را در دستگاه عالم هستي ميان هفت پردة آسمان و زمين ، از لا به لاي صداي باد و باران و چه چهه بلبلان و چكاوكان شنيدم.

و يقين كه هنر، جلوه اي ديگر از قدرت و شاهكار خلقت نهفته در انسان است و هنرمند اگر خداشناس نباشد حتماً در بيراهه به ابتذال پا نهاده و مستي اگر حاصل كند از شراب انگوري است  و نه مي ناب الهي.

 اگر هنرناب  چنين است ، پس تعظيم بر اين آيت ، تعظيم در برابر قدرت بي انتهاي آفريدگار است و من و شما همراهيم اگر معتقد به اين مكتب باشيم ،حتي اگر كوچه هاي سر سپردگيهامان يكي نباشد و آنگاه است كه حداقل ميدانيم "تيرهامان به هدف نيك رسيده است ‌‌]هرچند[ دستهامان نرسيده است به هم ..."

سروران من ، با چنين نگرشي است كه محفل هامان معطر باقي مي ماند و ديگر، دوستداران هنر ناب ، ستيزه گران متعصب صاحبان هنر نخواهند بود ، كه خود هنرمند نيز جوينده است ، جوينده و پرچمدار مكتبي كه من و تو آن را زمزمه كرديم. و همواره بياد داشته باشيم كه مرام اين مكتب مرام ستيز نيست كه مرام ستايش است.

 

 

همدلان من، آنچه مرا به نوشتن چنين دلنامه اي ترغيب كرد ستيزه هاي كلامي و كنايه هايي است كه در ميان دوستداران موسيقي اصيل مي ديديم و متأسفانه هنوز هم درگوشه كنارشاهد آن هستيم و اين فضا ديگرگون نخواهد شد مگر آنكه خودمان ديگر گونه بينديشيم.

 

ترانه اي را كه براي اين مطلب انتخاب كردم ، نغمه اي است كه  با هر بار شنيدن آن احساس ناگفتني در دلم پديد مي آيد. ترانه اي از آلبوم  بابا طاهر ، حاصل همكاري هنرمندان بزرگ ايران عزيز ، جمشيد عندليبي و عليرضا افتخاري با نام "سايه بيد".

 

لب آب روان و سايه بيد                        نگام بر چشم يار افتاد و خنديد

دعا از مو به دلبر مي رسونيد                  دلي كه از دلي رنجيد رنجيد

 

همه روزم به رنج و بي قراري          همه شو مي كنم شو زنده داري

گرفتارم گرفتارم گرفتار                          بدان مويي كه دادي يادگاري

 

ازين كوچه گذر كردي براي چه                     دل زارم بتر كردي براي چه

به حال زخم خم خو كرده بيدم              تو زخمم تازه تر كردي براي چه

 

سياهي دو چشمونت مرا كشت                 بلندي دو زلفونت مرا كشت

به جونم حاجت تير و كمون نيست              خم ابرو و مژگونت مرا كشت

 

چه خوش باشه كه بعد از انتظاري                    به اميدي رسه اميدواري

ازون بهتر وزون خوشتر نباشه                دمي كه مي رسه ياري به ياري

 

سایه بید-جمشید عندلیبی و علیرضا افتخاری

یا علی مددی

زمانه بر سر جنگ است يا علي مددي                          مدد ز غير تو ننگ است يا علي مددي

گشاي كار دو عالم به يك اشاره توست                         به كارما چه درنگ است يا علي مددی

 

گويي درد و رنج را پاياني نيست براي اين مردمان. گويي صلح و آرامش، زيبا رويايي بيش نيست. ناچيز ترين كالا در اين معركه جان انسان است .انساني كه خليفه خدا مي شود اگر بخواهد و پست تر از حيوان خواهد بود اگر چنين نامردمي پيشه كند. آتشي در سينه ام شعله مي گيرد هرگاه تصوير مظلوميت مردماني را مي بينم كه به آتش خشم انسان نماها گرفتارند و بر ويرانه ها آواره اند.

جنگ درد است و دو روي واقعيت هر جنگي بي شك يكي مظلوم است و من فارغ از تعلقات خود مي بينم  او كه در خانه خود مي جنگد و شاهد تباهي خانه و زندگي ديروز خود است مظلوم است. ايكاش بتوانيم روزي همه برادر باشيم، با هر كيش و هر آيين.

در چنين روزي كه بواقع بايد شاد باشيم از فرخندگي ميلاد مولود كعبه ، واجب تر دانستم كه مدد بگيرم از چنين وجودي كه در دستگاه خلقت مقامي بس گرانقدر دارد. به اميد آبادي تمام ويراني ها...

 

 

دوستان من ، عزيزان همدل، آهنگي قديمي از كورس سرهنگ زاده با نام "يا علي" به همين مناسبت برايتان آماده كرده ام كه اميدوارم لذت ببريد.

 

دلامون شكسته يا علي

زبونامون بسته يا علي

چشامون همه براه تو

مرداي خسته يا علي

بس كه بلند شد دستمون

سوي خداي آسمون

نقش خدا رو دستامون

حالا نشسته يا علي

ناد علياً مظهرالعجايب

تجده عوناً لك في النوائب

كلّ همٍّ غمٍّ سينجلي

مدد كن يا علي و يا علي و يا علي...

یا علی - سرهنگ زاده

آواز ابوعطا

با سلام و درود فراوان خدمت همه دوستداران هنر والاي موسيقي. همانطور كه ملاحظه كرده ايد در پستهاي قبل آثاري متنوع از مرحوم استاد حبيب الله بديعي با صداي عليرضا افتخاري و كورس سرهنگ زاده تدارك ديده بودم. آنچه امروز نیز براي شما مهربانان فراهم کرده ام ، آوازي در مايه ابوعطا از اجراهاي خصوصي ديگر عليرضا افتخاري و مرحوم حبيب الله بديعي با ذكر زندگينامه ايشان مي باشد ، كه اميدوارم مورد پسند شما همدلان قرار بگيرد.

ز دستم بر نمي‌خيزد كه يك دم بي تو بنشينم

بجز رويت نمي‌خواهم كه روي هيچ كس بينم

من اول روز دانستم كه با شيرين درافتادم

كه چون فرهاد بايد شست دست از جان شيرينم

****

الا اي همنشين دل كه يارانت برفت از ياد

مرا روزي مباد آن دم كه بي ياد تو بنشينم

 

حبيب‌الله بديعي در سال 1312 در سواد كوه بدنيا آمد.او از خردسالي به موسيقي علاقه مند شد وبه كلاس درس يكي از شاگردان استاد صبا رفت و سه دوره رديف هاي صبا را فرا گرفت. پس از آن چند سالي نيز در محضر استاد صبا به شاگردي نشست .استاد بديعي در تك نوازي و بداهه پردازي شخصا صاحب سبك بود.‌او در نوازندگي ويولون استحكام و ظرافت را يك جا باهم جمع كرده بود.

بديعي آهنگ هاي بسياري نيز براي خوانندگان مختلف ساخت كه بين اقشار مختلف مردم شهرت و محبوبيت بسيار پيدا كرد.ايشان از سال1328هجري شمسي تكنوازي را در برنامه هاي راديويي آغاز كرد اما همكاري خود را با راديو بطور رسمي از سال 1331هجري شمسي آغاز كرد. استاد بديعي علاوه بر نوازندگي سازتنها از سال 1337هجري شمسي در اركستر گلها مشغول كارشد و دركنارآن مسئوليت اداره موسيقي را بعهده داشت. ازاستاد بديعي بيش از 200آهنگ باقيست كه نخستين آنها با نام «ماه كنعان» دردستگاه ماهور اجرا شد.

استاد حبيب الله بديعي نوازنده كم نظير و موسيقي دان برجسته سوادکوهي در  27مهرماه سال 1371دارفاني را وداع گفت.مزار استاد بديعي در امام زاده طاهر كرج است ؛ جايي كه آرامگاه شاعران ، نويسندگان  و هنرمندان بزرگي است ؛چون احمد شاملو ، هوشنگ گلشيري ، غلامحسين بنان ، گل نراقي، عبدالعلي وزيري ، حسين قوامي،احمد عبادي ،علي اصغربهاري ، حسن كامكار، مرتضي حنانه ، اميرناصرافتتاح و...

 

آواز ابوعطا- علیرضا افتخاری و حبیب الله بدیعی

آسمون و شبگرد

آسمون ابرات و بردار و برو                               ديگه تنها منو بگذار و برو

آسمون اخمات و وا کن آبی شو               آسمون آفتابی شو آفتابی شو

آسمون غرق به خون دل من                       آسمون دشت جنون دل من

تک و تنها توی دنيای بزرگ                           آسمون بی همزبون دل من

آسمون مرده ديگه مهر و وفا                        بزم ما پر شده از رنگ و ريا

نه محبت ميشه پيدا نه وفا                            آسمون قهر ديگه از ما خدا

آسمون کاشکی كه می شد بپرم                          تو دل آبی تو لونه کنم

کاشکی می شد مثال ابرای تو                     زار و زار گريهء مستونه کنم


 

 

کورس سرهنگ زاده در سال 1316 در پاريزِ سيرجان متولّد شد.اکثر آهنگهاي او از حبيب الله بديعي مي باشد که 13 سال با يکديگر همکاري داشته اند و اولين آهنگي که بديعي براي کورس ساخت "شبگرد" نام دارد كه به همراه اثر بياد ماندني "آسمون" براي شما عزيزان در پايان مطلب قرار داده ام. آنچه درباره صداي كورس سرهنگ زاده گفتني است سوز صدا و تحرير هاي درشت و خشك خاص صداي اوست كه جلوه اي ديگر به كار او داده است. آثار ديگري ازو به يادگار مانده مانند  "خاطرات" "فال حافظ" "يا علي" "ديدار" و... كه هر كدام جذابيت و زيبايي خاص خود را دارد .

(در ضمن دوستان مطلبی دیگر در باره کورس سرهنگ زاده در وبلاگ استاد اسدالله ملک به همراه دو قطعه بسیار زیبای دیگر قرار دارد که شنیدن آنها را به همه شما عزیزان توصیه می کنم. آدرس وبلاگ استاد ملک:http://asadolah-malek.blogfa.com)

 

 

من مستم و مدهوشم ، شبگرد قدح نوشم  از طایفه بی خبرانم ، دیوانه با نام و نشانم

من قصه نمیدانم،افسانه نمیخوانم دردی کش میخانه عشقم ،در حلقه صاحب نظرانم

مرا می ز جام وفا باید ای می فروشان  /  مرا خانه میخانه ها باید ای باده نوشانم

من از انچه رسوا کند نام عاشق نترسم / و زان می که اتش زند کام عاشق نترسم

بیا ای عشق افسونگر، فراموشم مکن دیگر/ تو ای روان من ،شور جان من،امید من

در جهان من به زندگانی،تویی که جاودانی

 

آسمون-سرهنگ زاده  

شبگرد-سرهنگ زاده

تشنه طوفان

 

 

گاهي يك اثر موسيقي تنها يك اجراي موسيقي نيست ، يك تابلوي نقاشي است ، قاب خطاطي است ، صحنه عشقبازي است و گاهي گويي مناجاتي روحاني است. گاهي در يك اثر تلفیق آهنگ ، شعر و اجرا چنان مناسب و استادانه است كه بارها و بارها شنيدن آن اثر هربار لطف و زيبايي خاص خود را دارد.

آهنگ تشنه طوفان به آهنگسازي و تنظيم استاد عباس خوشدل و شعر دكتر قيصرامين پور و در نهايت اجراي دلنشين و زيباي عليرضا افتخاري اثري است جاودانه. اثري مناجات گونه كه بي شك بارها شنيدن آن هر بار شور و حالي ديگر در دل شنونده مي آفريند.

حكايت موج است و طوفان ، برگ است و باران .حكايت غريبي عاشق است در فراق معشوق. حكايت بي پناهي حيران كه پناهش پناه بي پناهان است. آري حكايت زيبايي است...

 

 

خوشا موجي تشنه طوفان سركش و جوشان           كه مي نالد، ز خود غافل، سپرده دل به در ياها

من همان موجم تو همان طوفان

خوشا برگي تشنه باران سرخوش و خندان              كه مي بالد، ز خاك و گل ،سپرده سر به رؤياها

من همان برگم تو همان باران

 

زشوق تو مستم خرابم خرابم                    زخود در هوايت تهي چون حبابم

اگر بي تو باشم چو نقشي برآبم                       سراسر بيابان سراپا سرابم

 

چو نيلوفر بر تو مي پيچم، بي تو من هيچم

به غير از غم تو گناهي ندارم

غمي بهتر نميدانم

كجا مي گريزم كه راهي ندارم

رهي ديگر نمي دانم

زتو ناگزيرم پناهي ندارم

كه در گاهي بجز اين در نمي دانم

 

تشنه طوفان با صدای علیرضا افتخاری

مرغ دل

مرغ دل باز هوادار  كمان ابرويست
اي كبوتر نگران باش كه شاهين آمد
 
ساقيا مي بده و غم مخور از دشمن و دوست
كه به كام دل ما آن بشد و اين آمد
 
رسم بدعهدي ايام چو ديد ابر بهار
گريه‌اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد

"رامبد صديف" خواننده آواز و شاگرد سليمان امير قاسمي و عبد الله دوامي و ملهم از اقبال السلطان بوده است. وي داراي تكنيك ممتاز ، لحن ويژه و توانايي هاي بيان در آواز ايراني است . از آثار او «نوار ترجيع بند» همراه سنتور مجيد كياني و تعدادی ضبط هاي خصوصي همراه با نوازندگان مختلف وجود دارد. (که به تایید بسیاری از اهل هنر با توجه به تواناییهای ایشان آثار کمی از خود ارائه کرده است.)

قسمتي از آواز چهارگاه با هنرنمايي رامبد صديف به همراه سنتور مجيد كياني را براي شما علاقمندان هنر موسيقي آماده كرده ام كه اميدوارم لذت ببريد. 

آواز چهارگاه-صدیف و کیانی

 سخني با خوانندگان(حرف دل):

آنچه امروز شاهد آن هستيم حضور كمرنگ عده اي از صاحبان هنر (چه در عرصه آواز و چه نوازندگي) در حوزه توليد و اجراي اثر هنري است. با توجه به اينكه توانايي و تسلط بسياري از اين افراد بارها آزموده و توسط اساتيد فن گذشته و حال صحه گذاشته شده است  برای حقير جاي سؤال است كه چرا اين بزرگان شأن هنري خود را در محدوده محافل خصوصي ويا نهايتا تربيت چند شاگرد مي دانند و بعضا از ارائه حتي يك اثر هنري در سطح جامعه پرهيز مي كنند و در پاسخ به اين پرسش به وضعيت دشوار ارائه اثر و بازار آشفته موسيقي اشاره مي كنند و جمعي نيز معتقدند كه غيبت به جا بهتر از حضور نا به جا است.(؟)

مگر نه اينكه هنرمند برخاسته از متن جامعه و هنر او متعلق به همه جامعه است.مگر طلوع چنين هنرهايي از بستر محافل خصوصي بوده و يا از كلاس درس فلان استاد در گذشته به گوش مردم مي رسيده؟

نويسنده واقف است كه شرايط كنوني جامعه موانع و دشواريهايي را براي انتشار آثار و يا حتي ارائه كنسرت در پيش پاي هنرمندان قرار داده است. اما در تمام اين سالها بوده و هستند هنرمنداني كه با ارائه آثار خود دل مردم و علاقمندان به هنر موسيقي را زنده نگه داشته اند و صدالبته كه بازار نقد و نقادي از اين افراد داغتر و شديد تر بوده است.(كه چرا فلان اثر؟ چرا اجرا با فلان شخص؟ و حضور در فلان مكان؟)

"به راه باديه رفتن به از نشستن باطل                   وگر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم"

آنچه ذهن مرا به خود مشغول ساخته اين است كه چرا هيچگاه در اين سالهاي اخير ناظر و شاهد حضور هنرمندان مطرح در كنار هم نبوده ايم. اجماعي كه حتي خوانندگان لس آنجلسي هم به آن دست زده اند. نمي دانم اين عدم همدلي از كجاست اما مي دانم كه خواست قلبي عده اي از هنرمندان نيز رسيدن به چنين اجماعي است.

عزيزان ‘ حقير علاقه و احترام و خاصي براي اهل هنر ‘ خصوصا هنر موسيقي قائلم و اگر اين مكتوب رنگ گلايه به خود گرفته ‘ صرفا دغدغه هايي است كه در دل داشتم و مي دانم حرف دل بسياري از دوستداران هنر نيز هست.

"تا دلي آتش نگيرد حرف جانسوزي نگويد..."

مرا بابت زياده گويي ببخشيد. سخن كوتاه.....در انتظار نظرات شما هستم.

رفیق مهربانان...

رفيق مهربان و يار همدم                     همه كس دوست ميدارند و من هم

حديث عشق اگر گويي گناهست                        گناه اول ز حوا بود و آدم

****

سحر بلبل حكايت با صبا كرد                 كه عشق روي گل با ما چه‌ها كرد

من از بيگانگان ديگر ننالم                       كه با من هر چه كرد آن آشنا كرد

****

غنيمت دان اگر داني كه هر روز                   ز عمر مانده روزي مي‌شود كم

 

کلام دلنشین سعدی و حافظ در آواز دشتی با اجرای فوق العاده و تحریر های قوی و زیبای علیرضا افتخاری و نوازندگی نی محمد موسوی (اجرای خصوصی) تحفه ای است که در این مجال برایتان تدارک دیده ام.(کیفیت صدا کمی پایین است....به بزرگواری خودتان ببخشید. )

 

(منبع تصوير:گروه عليرضا افتخاري در ياهو)

اجراي خصوصي عليرضا افتخاري-محمد موسوي

 

خمارآلوده

دل عاشق به پیغامی بسازد     خمارآلوده با جامی بسازد

مرا کیفیت چشم تو کافیست     ریاضت کش به بادامی بسازد

"باباطاهر"

آوازی که انتخاب کرده ام در دستگاه ماهور (گوشه طوسی) با صدای "هوشمند عقیلی" خواننده قدیمی و شاگرد اساتیدی چون محمود کریمی و اسماعیل مهرتاش است که سالهاست در خارج از کشور زندگی می کند .امیدوارم این قطعه زیبا مورد توجه شما همدلان همراه قرار بگیرد. (البته شعر با کمی تغییرات توسط خواننده اجرا شده است.)

آواز ماهور- هوشمند عقیلی